سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و رباعی ظهور

درود

 

ماهی آمد که واقعاً ماه است. فیلتری است به روی همه نبایدها که می‌شود آن را یک ماه بکار برد و بکار بست و چقدر توانایی بکاربردن آن را داریم نمی‌دانم!

یک ماه بیشتر نیست و ما هم که از الان فطرتاً منتظر جشن فرخنده فطریم.


لب روی لـــــــــب تکیده‌ام می‌دوزم

در آتش این عطش فقط می‌سوزم

سرشار دعای سحــــــرم تا دل صبح

سرشار رسیــــــــــدن تو تا هر روزم


ای پیشوا، ای امید چشم براهان پس پنجره‌های بر جاده حیرانی تماشاگر

بامدادان آدینه برای رسیدن تو با سحر گفتگو می‌کردم. سکوتی بود و دل و نگاه تنهایی و آرزویی که شاید برآورده شود  و شاید...


ای پیک سحر، عزیـــــز ماه رمضان

گرد غـــــم و دوری از دل ما بتکان

با ذکر لـــبان خشک و چشمان ترم

این جمعه به او سلام ما را برسان


همه چشم به راه تواند در هر کیش و آیین. همه دلشان روشن به روز آمدن توست و من نیز جزو همین گروه و ساکن همین خراب آ‌باد دنیایی هستم که دیر هنگامی است آمدنت را چشم می‌کشم.


دیریست گل محمـــــــدی می‌بویم

دیریست که از حضور تو می‌گویم

دیریســــــت در این کرانه تنها تنها

تا جــــــــــاده آمدن تو را می‌جویم


ای پیشوای مهربانی‌ها، ای چراغ افروز جاودانی‌ها، ای بیدق پردیس نشانی‌ها.

بشتاب که گرد و خاک خشم انسانی از دورهای دور به سمت ما می‌آید.


شاد باشیم و به شادی د یگران بیندیشیم.

بدرود




ارسال شده در توسط علی مظفر

درود


نزدیکترینِ دور، ای حضــــــــرت عشق

ای غایب در حضور، ای حضرت عشق

چشمی به تمام جاده‌ها، سر در پیش

دل منتظر ظهــــور، ای حضرت عشق


در میکــــده‌ها نه باده نه خم پیدا

نه حوصله و شـــــوق تبسم پیدا

اوضاع جهان شده قمر در عقرب

گَرد شب غــم به روی مردم پیدا


اوضاع جهـــــان پریـــــــــش دارم مولا

نه راه پـــــــــــس و نه پیش دارم مولا

چشمم به در است و دستهایم نومید

سر در شــــــــب تار خویش دارم مولا


فریـــــــاد و خروش و ناله و نفرین است

غم روی دل شکستـــــه در تمرین است

جنگ است و جنون، جنایتِ جاهل و جبر

تاریخ جهــــان و دین به خون آذین است


شاد باشیم و به شادی دیگران بیندیشیم.

بدرود


ارسال شده در توسط علی مظفر

درود


در دیده ما نشستـــــه باران برگرد

یخ بستـــــــــه لبان روزگاران برگرد

اسب تو یراق بسته و آماده است

امید وصال سربــــــــــداران برگرد


امروزه مباهات به بی‌ایمانـــــی است

در جلد بشر شراره شیطانـــی است

نه چشم به راه مانده نه گوش به در

مولا چه نشسته‌ای که نافرمانی‌ست


فریاد گرفته طاقــــت حنجــــره را

پر کرده سکوت عالـــــم منظره را

غمباد گرفتــــــه واژه مولا مددی

شب پرده کشیده دیده پنجره‌ را


شاد باشیم و به شادی دیگران بیندیشیم.

بدرود









ارسال شده در توسط علی مظفر

درود

زیبا و شگفت‌آور است که سررسید نگاه من به شمسی و قمری تا پایان ماه برابر است و در ابتدای این دوماه قرین زاد روز خوبانی را داریم که همواره الگوی بشر در عشقبازی و آزادی و آزادگی و عبودیت حضرت خداوندند.

باشد که همواره رهرو این پیشوایان دینی و امامام معصوم و منزه باشیم.


شادا شعفا، شمیم شعبان شادست

بستــــان ولایت علی(ع)، آبــاد است

عید آمده بر حسین و عبـــاس سلام

میلاد امام عابدان، سجــاد(ع) است


کاش می‌شد به آسایشگاه جانبازان سری می‌زدیم و از نزدیک بزرگمردان خاموشی را ببینیم که چشم انتظار آقایی هستند که او را ببینند و جان به جان آفرین تسلیم کنند.

آنان را دریابیم که فردا شفاعت ما را نزد سالارشان حسین‌بن علی بکنند.


سرمایه ایران ســــــــرافراز سلام

در راه وطن همیشه سرباز سلام

ای غیرت خون سربداران تا حشر

ای رستم روزگار، «جانباز» سلام


شاد باشیم و به شادمانی دیگران بیندیشیم.

بدرود


ارسال شده در توسط علی مظفر